قیومیت و حضانت یعنی حفاظت و نگهداری از جسم و روح فرزند و همچنین برطرف کردن نیازهای مالی او. در مادۀ 1168 قانون مدنی آمده است که حضانت فرزند هم وظیفۀ پدر است و هم وظیفۀ مادر. به صورت کلی هیچ کس نمیتواند این حق را از این دو سلب کند مگر اینکه شرایط خاصی به وجود بیاید که به آن شرایط اشاره خواهیم کرد. پیشنهاد میگردد مقاله “حضانت فرزندان بعد از طلاق “ را حتما مطالعه کنید.
گاهی ازدواج به بنبست میخورد و زن و مرد با وجود فرزند از یکدیگر جدا میشوند. حضانت فرزند تا زمانی که پدر و مادر با هم زندگی کنند برعهدۀ هر دو است اما اگر از هم جدا شوند حضانت فرزند با توجه به سن او تعیین میشود. طبق مادۀ 1169 قانون مدنی تا هفت سالگی فرزند اولویت حضانتش با مادر است. پس از آن تا سن بلوغ حضانت با پدر فرزند خواهد بود مگر آنکه مصلحت فرزند چیز دیگری باشد.
سه تبصره در قانون حضانت
- بعد از هفت سالگی فرزند، اگر اختلافی ایجاد شود حضانت فرزند با رعایت مصلحت او با تشخیص دادگاه تعیین میشود.
- حتی اگر اولویت با یکی از والدین بود در صورتی که صلاحیت نگهداری از فرزند را نداشته باشد یا یکی از والدین به نوع نگداری دیگری اعتراض کند، امکان تغییر صاحب حضانت وجود دارد.
- وقتی فرزند دختر به نه سالگی و فرزند پسر به پانزده سالگی رسید دادگاه انتخاب را برعهدۀ فرزند میگذارد که پدر یا مادر را برای حضانت برگزیند. البته چه مادر را انتخاب کند چه پدر، تأمین مخارجش برعهدۀ پدر خواهد بود.
نباید حضانت را با ولایت اشتباه گرفت. تا زمانی که فرزندان به هجدهسالگی نرسیده باشند غیر رشید هستند. غیر رشید به این معناست که با وجود بلوغ جسمی، فرزند هنوز نمیتواند برای امور مالی خود تصمیم بگیرد. ولایت فرزند برعهدۀ پدرش است و در صورتی که پدر فوت کند با پدربزرگ او است. بنابراین حتی اگر حضانت با مادر باشد باز هم ولایت تا هجده سالگی با پدر خواهد بود.
مراحل قانونی گرفتن حضانت فرزند
میدانیم که حضانت فرزند با پدر و مادر اوست. حال اگر پدر و مادر دچار انحطاط اخلاقی باشند یا صلاحیت نگهداری و مراقبت از فرزند را نداشته باشند و در آن موقعیت سلامت جسمی یا تربیت اخلاقی فرزند در خطر باشد دادگاه میتواند با درخواست بستگان یا قیم یا رئیس حوزۀ قضایی حضانت را از پدر و مادر سلب کند.
شرایط سلب حضانت فرزند از پدر و مادر
- انحطاط اخلاقی پدر و مادر یا ناتوانی در مراقبت از فرزند.
- داشتن اعتیاد به الکل یا مواد مخدر یا قمار
- معروف بودن به فساد اخلاقی یا فحشاء.
- داشتن بیماری روانی با تشخیص پزشکی قانونی.
- انجام ضرب و جرح خارج از عرف به صورت مکرر.
- اجبار به فرزند یا سوءاستفاده از او برای ورود به مشاغل ضداخلاقی مثل فساد و فحشاء و قاچاق و تکدیگری.
- جنون داشتن مادر.
- ازدواج مجدد مادر.
دو نکتۀ مهم در این بحث وجود دارد. اول اینکه اگر مادر دچار فساد اخلاقی باشد باز هم ممانعتی برای ملاقات با فرزند خود ندارد چون ملاقات با فرزند حق فطری و طبیعی مادر است. نکتۀ دوم این است که اگر پدر فوت شده باشد و مادر ازدواج مجدد کرده باشد حق حضانت از مادر سلب نمیشود.
قیومیت یعنی چه؟
قیومیت زمانی رخ میدهد که فرد صغیر یا مجنون یا غیر رشید باشد و نیاز باشد که کسی از او سرپرستی کند و اموال او را حفظ و مدیریت کند. به چنین شخصی قیم یا امین یا حاکم میگویند. قیم از طرف دادستان انتخاب میشود و مسئولیت حفظ اموال را برای جلوگیری از سوءاستفاده دیگران یا کلاهبرداریهای احتمالی برعهده دارد.
ویژگیهای قیم چیست؟
- در صورتی که صغیر یا مجنون یا غیر رشیدی که نیاز به قیم دارد مسلمان باشد قیم هم میبایست مسلمان باشد.
- واجب است که قیم بالغ و دانا باشد و بتواند اموری که به او سپرده میشود را مدیریت کند.
- قیم میبایست معتمد و شایسته و اهل باشد.
چه کسانی نمیتوانند قیومیت را برعهده بگیرند؟
- کسانی که خودشان قیم دارند.
- کسانی که به علت ارتکاب جنایت یا به علت یکی از جنحههای سرقت، خیانت در امانت، کلاهبرداری، اختلاس، هتک ناموس یا منافیات عفت، جنحۀ دست به اطفال، ورشکستگی به تقصیر با حکم قطعی محکوم شدهاند.
- کسانی که دچار ورشکستگی شدند و حکمشان صادر شده و هنوز بدهیهای ورشکستگی خود را تسویه نکردهاند.
- کسانی که معروفاند به فساد در اخلاق.
- کسانی که خودشان یا اقوام درجۀ اولشان دعوایی بر محجور دارند.
- زنی که بدون رضایت شوهرش قیم صغیر یا محجور یا غیررشید شود.
چه کسانی میتوانند قیم باشند؟
خویشاوندان اگر صلاحیت قیم شدن را داشته باشند در اولویت هستند و دادگاه یک یا چند نفر از آنها را برای قیومیت انتخاب میکند. اگر کسی محجور باشد پدر یا مادرش (مادر تا زمانی که شوهر ندارد) در قیومیت اولویت دارند. البته باید صلاحیت و ویژگیهای قیم بودن را داشته باشند. اگر زن محجور شده باشد شوهرش در صورت داشتن صلاحیت برای قیومیت اولویت دارد.
وظایف قیم چیست؟
از لحظهای که شخص قیومیت را برعهده میگیرد و حتی قبل از ابلاغ حکم، وظایفی در قبال محجور دارد که عبارتاند از:
- نگهداری و مراقبت و تربیت محجور و دور کردن او از خطرات جانی احتمالی.
- رسیدگی به شرایط بیماری محجور و تهیۀ دارو و مراجعه به پزشک متخصص برای کنترل و بهبود شرایط جسمی او.
- تلاش برای تعلیم و تربیت محجور و رسیدگی به امور تحصیلی وی و همچنین فراهم کردن شرایط آموزش محجور در زمینههایی که به آن علاقه دارد و از نظر خانوادۀ محجور با فرهنگشان مغایر نیست.
- نگهداری و مدیریت و حفظ اموال محجور که میتوان گفت در میان وظایف قیم این مسئله بیشترین اهمیت را دارد.
قیم باید فهرست تمام اموال محجور را به دادستان تسلیم کند. اینکه اموال محجور به چه صورتی خرج یا نگهداری شود و اینکه مالی فروخته شود یا خیر و به طور کلی تمام وظایف قیم چه مالی و چه غیرمالی براساس قانون مدنی و آنچه دادستان مشخص میکند تعیین میشود.