تدلیس در ازدواج؛ از تعریف تا حق فسخ نکاح و مهریه
تدلیس در ازدواج اقدامی است که مرد، زن و یا شخص ثالثی انجام میدهد که باعث به وجود آمدن تدلیس در ازدواج میگردد. به عبارتی تدلیس در نکاح یعنی با اعمال متقلبانه نقص یا عیبی که در یکی از زوجین وجود دارد، پنهان نموده و یا او را دارای صفات کمالی معرفی نمایند که فاقد آن صفات باشد. برای مثال اگر که در مرد در هنگام عقد جنون وجود داشته باشد و زن اطلاعی از بیماری او نداشته باشد، میتوان ازدواج را فسخ نماید و یا اگر جذام (بیماری پوستی) در حین عقد در زن وجود داشته باشد و مرد هم از آن بیخبر باشد، میتواند ازدواج را فسخ نماید.
بنابراین هر زمانی که در یکی از طرفین صفت خاصی وجود داشته باشد و بعد از عقد آشکار شود که طرف مذکور آن وصف را قبلا نداشته است برای شخص مقابل حق فسخ وجود خواهد داشت.
فسخ نکاح
فسخ یکی از اسباب نکاح است که مبنای اصلی آن قاعده لاضرر میباشد بدان صورت که قانونگذار شرایطی را پیشبینی میکند که در صورت اثبات آن شرایط شخص متضرر حق فسخ نکاح را خواهد داشت و میتواند خود را از قید زوجیت خارج نماید.

تفاوت طلاق و فسخ نکاح
باید توجه داشت که طلاق و فسخ هرچند که در ظاهر شبیه به یکدیگر هستند ولی در مبانی حقوقی میان فسخ نکاح و طلاق تفاوتهایی وجود دارد که به شرح زیر میباشد:
در فسخ نکاح، نیازی به رعایت اصول و تشریفات طلاق نیست و تنها با اراده صاحب فسخ انجام میگردد. ولی در طلاق باید تشریفات و صیغه طلاق در حضور حداقل دو مرد عادل انجام گیرد. برای صحیح بودن رویه طلاق باید یک سری شرایط خاص در زن وجود داشته باشد که در فسخ نکاح لزومی برای وجود این شرایط نخواهد بود. برای مثال طلاق زن در دوره عادت زنانگی یا در حال نفاس صحیح نمیباشد اما فسخ در دوران عادت زنانگی و نفاس صحیح است.
زمانی که طلاق به صورت رجعی انجام میگردد مرد در دوران عده میتواند به زن رجوع نماید، ولی در فسخ امکان رجوع در هیچ فرضی وجود نداشته و اگر که نسبت به فسخ پشیمانی ایجاد گردد، طرفین چارهای جز ازدواج مجدد نخواهند داشت.
در موضوع فسخ نکاح میزان مهریه نیز با طلاق متفاوت است.
در فسخ نکاح هم زن و هم مرد میتوانند نسبت به آن عمل اقدام نمایند درحالیکه طلاق تنها با اراده و یا به نیابت از مرد انجام میگیرد.
در صورتی که زن سه مرتبه متوالی با یک نفر ازدواج نماید و طلاق داده شود، او بر آن مرد حرام میگردد، مگر آن که به عقد دائم مرد دیگری درآمده و پس از وقوع نزدیکی با او طلاق، فسخ و یا فوت صورت گیرد. درحالیکه در نکاح هیچگونه حرمتی ایجاد نمیگردد.
آشنایی با شرایط نفوذ نکاح
برای تحقق و نفوذ نکاح شرایطی لازم بوده که در ادامه به آنها اشاره شده است.
یکی از شرایط اساسی نکاح اختلاف جنسیت میباشد یعنی نکاح میان دو همجنس تحقق پیدا نمیکند و برخلاف اخلاق حسنه میباشد؛ بنابراین چنین ازدواجی مطابق با ماده 975 قانون مدنی باطل میباشد. رضایت طرفین، اراده و یا قصد آنها رکنهای هر قراردادی از جمله نکاح میباشد. ازدواجی که بدون رضایت و اراده صورت گرفته باشد باطل بوده و هیچ گونه اعتباری نخواهد داشت. مطابق با ماده 1062 قانون مدنی لزوم قصد را با این عبارت بیان نمودهاند که «نکاح واقع میشود به ایجاب و قبول الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج کند.» همانطور که در ماده 1062 گفته میشود عاقد باید عاقل و بالغ و قاصد باشد که عاقد در این ماده فردی است که برای خود عقد نکاح میبندد و یا به نمایندگی از دیگری انجام دهد. لذا مطابق با ماده ذکر شده قصد طرفین، از شرایط اساسی عقد نکاح است و اگر قصدی در نکاح وجود نداشته باشد و یا وجود داشته ولی اشتباه معیوب باشد در این موارد نکاح باطل و غیرنافذ میباشد.
یکی دیگر از شرایط نکاح اهلیت میباشد؛ یعنی باید طرفین توانایی قانونی برای عقد نکاح داشته باشند. پسر و دختر باید رشید باشند و توانایی تشخیص مصلحت خود را داشته باشند. به عبارتی دیگر عقل معاش داشته تا بتوانند که به صورت مستقل ازدواج نمایند. مطابق با فقه امامیه بلوغ دختران در 9 سالگی و در پسران 15 سالگی میباشد. قانونگذار نیز به صراحت مطابق با ماده 1041 قانون مدنی سن ازدواج برای دختر را 15 سالگی و برای پسر 18 سالگی تعیین کرده است. بنابراین در بعضی موارد استثنایی با توجه به بلوغ جنسی و جسمی پسر و دختر در صورت وجود دارد و در مصلحت به دخترانی که 13 سال تمام و پسرانی که 15 سال تمام دارند اجازه داده شده بود که به پیشنهاد و تصویب دادگاه ازدواج نمایند.

نحوه طرح دعوای تدلیس در دادگاه
ارائه دادخواست تدلیس در ازدواج به دادگاه خانواده هر شهرستان انجام میگردد. طرح دعوا برای فسخ نکاح به دو صورت انجام میگیرد:
در ابتدا به محض اطلاع از موجبات فسخ، ذینفع عقد را فسخ کند و باید مطابق با اظهارنامه مراتب اعمال اراده خود را به طرف مقابل اطلاع دهد. پس از آن با تقدیم دادخواست به دادگاه صدور حکم برای تأیید فسخ را درخواست نماید. در این شرایط از تاریخ اعمال اراده ذینفع، عقد فسخ شده محسوب میگردد و حکم دادگاه تنها به بررسی این میپردازد که اعمال حق فسخ در تاریخ مذکور به درستی انجام شده باشد. توجه داشته باشید که در رویه قضایی دادخواست به خواسته فسخ را میپذیرند و حکم فسخ را صادر مینمایند.
بدون فسخ عقد یا تقدیم دادخواست به دادگاه با برشماری موجب فسخ نکاح، صدور حکم بر فسخ عقد را درخواست نماید. در این صورت زمانی عقد فسخ میشود که رأی دادگاه بر فسخ صادر میشود و فسخ قطعی گردد؛ اما در این مدت عقد معتبر و تأثیرگذار و حقوق و تکالیف زوجین نسبت به هم پابرجاست. ضمن دادخواست به تأیید فسخ، میتوان صدور حکم بر اموری چون استرداد جهیزیه و مطالبه مهریه در صورت وقوع نزدیکی و… را درخواست نمود.
ضمانت اجرای کیفری تدلیس در ازدواج
قانونگذار در خصوص این موضوع ضمانت اجرای کیفری مقرر نموده است و در ماده 647 قانون مجازات اسلامی گفته میشود که: اگر که هر یک از زوجین قبل و یا بعد از ازدواج طرف خود را به امور واهی همچون داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثالی از این قبیل تدلیس دهد و عقد بر مبنای هر کدام از آنها واقع گردد، به حبس تعزیری از 6 ماه تا دو سال محکوم میگردد.

ضمانت اجرای مدنی تدلیس در ازدواج
اگر که نکاح ناشی از تدلیس در ازدواج باشد، فرد تدلیس خورده میتواند طبق قواعد مسئولیت مدنی از تدلیس کننده درخواست مطالبه نماید اعم از اینکه اگر تدلیس کننده یکی از زوجین یا شخص ثالث باشد و اعم از اینکه همسر تدلیس خورده از حق فسخ استفاده نماید یا نه. هرگاه شوهر در اثر تدلیس با زنی غیر باکره به جای باکره ازدواج نماید و از حق فسخ نتواند استفاده کند، میتواند تفاوت بین مهر باکره و غیر باکره را به عنوان خسارت از تدلیس کننده طلب کند، همچنین اگر تدلیس کننده تفاوت مهر را ندهد و تدلیس کننده خود زن باشد میتواند مابهالتفاوت را از مهر کسر نموده و مابقی را به زن بپردازد.