تعریفی در قانون مدنی دربارۀ نکاح یا همان ازدواج نیامده است اما آنچه برای تعریف نکاح گفته میشود این است که نکاح عقدی است که با آن زن و مرد با هم متحد میشوند که خانواده تشکیل دهند و شریک زندگی یکدیگر باشند. در عقد نکاح زن شرعاً بر مرد حلال میشود و هدف از این عقد ایجاد ارتباط برای زندگی مشترک و ازدیاد نسل است.
عقد نکاح هم جنبۀ مالی دارد و هم جنبۀ غیر مالی. جنبۀ مالی از این رو است که پس از عقد مرد وظیفه دارد به همسرش نفقه پرداخت کند و برای زن مالی تحت عنوان مهریه در نظر بگیرد. در مقابل آن زن هم برای شروع زندگی با خود جهیزیه میآورد که این عمل یک تکلیف نیست اما به طور معمول این رویه انجام میشود. جنبۀ غیرمالی این عقد هم حقوق معنوی مربوط به جسم و حقوق معنوی مربوط به روان و شخصیت آنهاست.
انواع نکاح کداماند؟
اگر عقدی که بین زن و مرد شکل گرفته به صورت همیشگی باشد به آن نکاح دائم میگویند و اگر برای مدت معینی باشد آن را نکاح منقطع یا موقت مینامند. تمامی شرایطی که نکاح دائم دارد در نکاح موقت هم پابرجاست اما یه سری تفاوت هم دارند. اما باید توجه داشت که فرزندان حاصل از ازدواج موقت دقیقاً همان حقوقی را دارند که فرزندان حاصل ازدواج دائم دارند. در ادامه به بررسی تفاوتهای این دو نکاح میپردازیم.

تفاوت نکاح دائم با نکاح موقت
شش تفاوت میان این دو نوع نکاح وجود دارد که این تفاوتها به شرح ذیل هستند:
- مدت نکاح: در نکاح موقت حتماً باید مدت عقد تعیین شود اما نکاح دائم مدت ندارد.
- مهریه در نکاح: یکی از شروط اصلی در نکاح منقطع تعیین مهریه است و اگر تعیین نشود نکاح موقت باطل است در حالی که در نکاح دائم نبود مهریه مشکلی در نکاح به وجود نمیآورد.
- نفقه در نکاح: در نکاح موقت پرداخت نفقه به زن برعهدۀ مرد نیست مگر اینکه در حین عقد این مسئله شرط شده باشد. در نکاح دائم اما نفقه برعهدۀ مرد است.
- طلاق در نکاح موقت و دائم: در نکاح موقت آن مقرراتی که در طلاق وجود دارد اجرا نمیشود. در این نوع ازدواج همین که انقضاء مدت طلاق برسد یا طلاق به علت فسخ یا بذل مدت باشد جدایی صورت میگیرد. در حالی که در نکاح دائم برای طلاق مقررات زیادی وجود دارد که تا وقتی همۀ آنها اجرا نشود حکم طلاق صادر نشده و طلاق ثبت نمیشود.
- عده در نکاح: در ازدواج موقت عدۀ زن پس از جدایی از شوهر دو طُهر است در حالی که در عقد دائم عده سه طهر است. البته این مدت در صورت بارداری زن در هر دو نوع نکاح تغییر میکند.
- ارث در نکاح: در نکاح موقت زن و مرد ارثی از یکدیگر نمیبرند اما در عقد دائم از یکدیگر ارث میبرند.
حداقل سن ازدواج قانونی
در طول این سالها حداقل سن ازدواج بارها تغییر کرده است اما طبق آخرین تغییرات، متن مادۀ 1041 قانون مدنی اینطور تنظیم شد: «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولیّ، به شرط رعایت مصلحت و با تشخیص دادگاه صالح.»

شرایط صحت نکاح چیست؟
این که به طور دقیق از شرایط صحت نکاح مطلع باشیم کمک میکند که اگر با نکاحی مواجه شدیم، در صحت و بطلان آن دچار تردید نشویم. نکاح هم مانند دیگر عقدهایی که صورت میگیرد باید صحت داشته باشد و اگر شرایط صحت آن محیا نباشد عقد باطل است. در قانون مدنی چند ماده در خصوص شرایط صحت نکاح آمده است که در اینجا به این شروط و تفسیر آنها میپردازیم:
ایجاب و قبول
. مادۀ 1062 قانون مدنی میگوید: «نکاح واقع میشود به ایجاب و قبول به الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج نماید.» ایجاب یعنی شخص قصد ازدواج خود را به مخاطب خود اعلام کند. قبول یعنی مخاطب این درخواست را بپذیرد. این که ایجاب از طرف مرد باشد یا نه در صحت نکاح خللی وارد نمیکند اما در کل ایجاب بر قبول مقدم است.طرفین باید از عقدشان قلباً راضی باشند و اگر به اجبار در حال ازدواج هستند میتوانند درخواست عقد را رد یا قبول کنند.
صیغۀ عقد.
مادۀ 1063 قانون مدنی میگوید: «ایجاب و قبول ممکن است از طرف خود مرد و زن صادر شود و یا از طرف اشخاصی که قانونا حق عقد دارند.» برای عقد نکاح فقط اراده کافی نیست و باید ابراز شود تا نکاح صحت داشته باشد. هم زوجین میتوانند صیغۀ نکاح را اجرا کنند هم ولی این حق را دارد.
عاقد.
در مادۀ 1064 قانون مدنی آمده است: «عاقد باید عاقل و بالغ و قاصد باشد.» زوجین میتوانند عاقد باشند یا نمایندۀ قانونی آنها عقد را جاری کند. اگر صغار و کسانی که جنون دارند خودشان مبادرت به انعقاد عقد نکاح نمایند و این نکاح برای خودشان یا به نمایندگی و وکالت از طرف دیگران باشد باطل است. طرفین یا عاقد میتوانند صیغۀ عقد را به زبان فارسی یا عربی بخوانند.
توالی ایجاب و قبول.
در مادۀ 1065 قانون مدنی آمده است: «توالی عرفی ایجاب و قبول شرط صحت عقد است.» اگر پس از ایجابی که توسط زوجه یا قائم مقام قانونی انجام شده مدت زمان غیرمتعارفی طول بکشد تا قبول شود این عقد نکاح باطل خواهد بود. یعنی به لحاظ عرفی باید توالی ایجاب و قبول وجود داشته باشد.
متعاقدین لال
. در مادۀ 1066 قانون مدنی آمده است: «هرگاه یکی از متعاقدین یا هر دو لال باشند عقد به اشاره از طرف لال نیز واقع میشود مشروط بر اینکه به طور وضوح حاکی از انشاء عقد باشد.» امکان انعقاد ازدواج فقط در شرایطی که اشاره کننده لال باشد مجاز است.
تعیین طرفین عقد نکاح.
در مادۀ 1067 قانون مدنی میگوید: «تعیین زن و شوهر به نحوی که برای هیچ یک از طرفین در شخص طرف دیگر شبهه نباشد شرط صحت نکاح است.» تعیین طرفین عقد نکاح یعنی شخصیت و هویت زن و مرد به صورت دقیق تعیین شود.
تعلیق در نکاح.
در مادۀ 1068 قانون مدنی آمده است: «تعلیق در عقد موجب بطلان است.» این ماده یعنی مثلاً اگر زنی در هنگام ازدواج به مرد بگوید که اگر خانه یا ویلا یا… داشته باشی با تو ازدواج میکنم تعلیق در نکاح رخ داده است و عقد صحیح نخواهد بود.
اگر مواد ذکر شده در هنگام عقد نکاح رعایت شود دیگر شکی در صحت نکاح وجود نخواهد داشت.